صبا ویژن
طنیــن یـاس
منوی اصلی
مطالب پیشین
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 6
  • بازدید دیروز : 14
  • کل بازدید : 112296
  • تعداد کل یاد داشت ها : 92
  • آخرین بازدید : 103/2/9    ساعت : 7:4 ص
سه شنبه 93/6/25 7:46 ع

 

بارالها! چگونه باور کنم؟ نبودنش را وقتی که محبت دستی نوازشگر در تار و پود وجودم ریشه می دواند..


چگونه باور کنم؟ سکوت دریای چشمهایم را وقتی که قایق مهربانیش بی ناخدا در اوج آسمانها به پیش می رود..

آدینه که می شود! قاصدکهای دلم را روانه ی آستان دوست می کنم تا پیام آور حضور صدفی باشد که یازده مرواید سبز را با خود به همراه دارد..

وقتی کسی نیست که درد آشنایم باشد، فرشته ای پیدا می شود تا در خلوت شبهای تار، تسلی بخش خاطرم باشد..

هنوز ستاره ای بی نورم که در انتظار شعاعی از خورشید لحظه شماری می کنم..

کویری در انتظار آبم و حتی دریای اشکهایم، کویر تف زده ی وجودم را سیراب نمی کند..

از ستارگان آسمان سراغ می گیرم و چون پرنده ای عاشق، گمگشته ام را در میان فرشتگان آسمان می جویم..

با من بگو! چگونه از رویش یاس ها بگویم؟ وقتی که نرگسی های چشمم در انتظار آمدنت سوسو می زنند..

می دانم که می آیی و غبار غم و اندوه هزاران ساله را از قلبهای خسته مان می زدایی و اشکهای زلالمان را از گونه هایمان بر می چینی..

 






نوشته شده توسط : مرضیه علی بیگی بنی

مطلب بعدی : پیام کربلا نشانی از زوال ظلم و بیداد بود، نه مذاکره        مطلب قبلی : تسبیح اشک